گذر کن بسان نسیمی ز کویم
نگه کن دمی بر گل ابرویم
بیا و چنان روزگار گذشته
بزن شانه با پنجه هایت بمویم
غبار غمت گشته پیراهن دل
بیا تا غبار غم از دل بشویم
گرفتار جام و سبویم خدا را
بیا و رها کن زجام و سبویم
بریدی تو از من بجان تو اما
که من جز ره تو رهی را نپویم
به هر بزم و هر جا که پا میگذارم
توئی بر زبان توئی گفتگویم
بیا و نظر کن که از غم چه گشتم
نگه کن که آن آب رفته به جویم
به (بیگانه)مانم ز بی اعتباری
بیا و مریز اینهمه آبرویم
بیگانه
خرید شارژ ایرانسل
:: بازدید از این مطلب : 124
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0